به گزارش خبرنگار جهاد و مقاومت مشرق ، روز 14 مهر 1360 ، در حالي که مقامات لشکري و کشوري مصر مشغول تماشاي مراسم رژه نيروهاي مسلح در شهر قاهره بودند ، فرياد تکبير چند جوان مسلمان مصري با نفير گلوله در هم آميخت و به زندگي يکي از کثيف ترين ديکتاتورهاي جهان پايان داد. ديکتاتوري که رسما خود را وارث فراعنه مصر مي دانست و ملت مسلمان مصر را به بدترين شکل ممکن تحقير کرد.
نظام حکومتي کشور مصر ، در سال 1952 به دنبال کودتاي جمعي از افسران ارتش اين کشور ، از پادشاهي به جمهوري تغيير يافت. دو سال بعد يکي از افسران کودتاکننده با نام جمال عبدالناصر ، توانست قدرت را به طور کامل قبضه کرده و زمام امور مصر را به دست بگيرد. جمال عبدالناصر به دليل خصوصيات شخصي خود به سرعت در ميان مردم مصر به محبوبيت فراواني دست يافت و با مقاومت قابل تقديري که در برابر فرانسه و انگلستان در جريان ملي کردن کانال سوئز به خرج داد ، محبوبيتش دوچندان شد.
او به شدت پرکار ، به دور از تجملات حکومتي و خطيبي توانمند بود که اين خصوصيات در يک قرن پيش از آن در ميان هيچ کدام از حکمفرمايان مصر ديده نشده بود. او توانست با تکيه بر پايگاه مردمي خود ، جايگاه مصر را در منطقه ارتقا ببخشد و بخشي از توقعات مردم ستمکشيده و استعمارزده مصر را برآورده سازد.
عبدالناصر با سردادن شعارهايي در راستاي جنگ با رژيم اشغالگر قدس ، وحدت جهان عرب و تحريک احساسات ناسيوناليستي جهان عرب که به شدت توسط صهيونيست ها تحقير شده بودند ، در ميان ساير ملت هاي عرب نيز نفوذي بسيار پيدا کرد. به دنبال مرگ مشکوک و ناگهاني عبدالناصر ، معاون وي «محمد انور سادات» با فرصت طلبي و حيله ، رقباي ديگر را از سر راه برداشت و بر کرسي رياست جمهوري مصر تکيه زد.
سادات در افکار عمومي مردم مصر و جهان به عنوان درس آموخته مکتب جمال عبدالناصر شناخته مي شد و اما بر خلاف او به داشتن گرايش هاي مذهبي هم شهرت داشت.
اصولگرايان مصري که در زمان عبدالناصر به شدت تحت فشار و سرکوب قرار داشتند ، با روي کار آمن سادات اميدوار شدند که فضاي تنفسي مناسبي به دست خواهند آورد. اما سادات با مهارت و چيره دستي حيرت انگيزي ، طي ده سال زمامداري خود ، تمامي تصورات دوستان و دشمنانش را درباره خود بر هم زد و هر آن چه را که عبدالناصر براي مصر تحصيل کرده بود يکسره برباد داد.
زماني که انور سادات در سال 1977 دست دوستي به سوي رژيم اشغالگر قدس دراز کرد و به عنوان اولين کشور مسلمان ، موجوديت اين رژيم را به رسميت شناخت تمامي جهان اسلام در بهتي مرگبار فرو رفت. کشوري که تا چند سال قبل خط مقدم نبرد با اشغالگران صهيونيست به شمار مي رفت و چشم اميد همه امت اسلام به خاکريزهاي آن دوخته شده بود ، ناگهان به متحد استراتژيک اسراييل در خاورميانه مبدل شده و رييس جمهور آن در برابر دوربين هاي رسانه اي با رييس دولت صهيونيستي شراب مي نوشيد. در اين ميان ، سوء مديريت اقتصادي و فرهنگي رژيم سادات در داخل مصر نيز ، اين کشور را به فقر و فلاکتي بي سابقه دچار ساخت و بر آتش خشم عمومي ملت مصر از رييس جمهورشان دامن زد.
سادات پس از انعقاد قرارداد خيانت بار صلح با اسراييل ( موسوم به «معاهده کمپ ديويد») با اتکا به پشتوانه کشورهاي غربي ، روز به روز عرصه را بر مردم مصر که به شدت دچار احساس تحقير شده بودند تنگ تر نمود و بي توجه به افکار عمومي کشور خود ، روز به روز به قامت يک ديکتاتور تمام عيار نزديک تر شد و در برابر ملت مسلمان مصر رجزخواني نمود و سرانجام جان خود را بر سر اين راه گذاشت.
سادات با حمايت همه جانبه از منافع آمريکا در خاورميانه و آفريقا ، نفرت عمومي مسلمانان را نيز به جان خريد و سياست هاي وي عليه مسلمانان لبنان ، سودان و حتي ايران ، او را تبديل به يکي نمادهاي شرارت و خيانت در افکار عمومي مسلمانان نمود. حمايت بي دريغ او از شاه مخلوع ايران که در جهان عرب به لقب « برادر اسراييل» شهرت داشت و پناه دادن به او در حالي که هيچ کشوري در سراسر جهان حاضر به پذيرش او نبود ، بيش از پيش به جايگاه مصر در ميان مسلمانان لطمه زد.
سرانجام گروهي از افسران مسلمان مصري تصميم گرفتند اين لکه ننگ را از دامان ملت خود پاک کنند و با اعطاي جان خود ، عزتي دوباره به کشور خويش ببخشند. اين جوانان مجاهد عبارت بودند از:ستوان يکم خالد احمد شوقي الاسلامبولي، عبدالحميد عبدالسلام عبدالعال، عطا طايل حميده رحيل، حسين عباس محمد .
اين افراد توانستند تحت رهبري سروان خالد اسلامبولي ، عمليات اعدام «انورسادات » را با موفقيت طراحي و به انجام برسانند و خود نيز توسط رژيم مصر دستگير و در حالي که آواي تکبير بر لب داشتند به جوخه اعدام سپرده شدند.
سادات ، دست در دستان بگين (نخست وزير رژيم صهيونيستي) و کارتر( رييس جمهور وقت آمريکا) به هنگام انعقاد قرارداد ننگين «کمپ ديويد»
فرعون مصر ، دست در دست مناخيم بگين و جيمي کارتر به هنگام امضاي نسخه نهايي قرارداد ننگين «کمپ ديويد»
انور سادات و مناخيم بگين(نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي) در آغوش يکديگر
«انور سادات» فرعون مصر ، دست در دست قصاب ملت فلسطين ، «آريل شارون»
محمد انور سادات در کنار معاون خود محمد حسني مبارک ، دقايقي قبل از آغاز عمليات جوانان مسلمان مصري
اولين ثانيه هاي آغاز عمليات جوانان مسلمان مصري عليه فرعون مصر - خالد اسلامبولي از خودرو پياده شده و به سمت جايگاه سادات مي دود
دو همرزم ديگر خالد اسلامبولي به دنبال او ،سادات را به رگبار بسته و به سمت جايگاه او مي دوند
خالد اسلامبولي با فرياد تکبير و رگبار گلوله هاي مسلسل خود ، به جايگاه سادات نزديک مي شود
خالد اسلامبولي سعي دارد براي اطمينان از پايان کار سادات ، با دقت بيشتري او را هدف گلوله قرار دهد و دو همرزم ديگرش نيز به جايگاه نزديک مي شود
خالد اسلامبولي سعي دارد از فاصله نزديک کار سادات را تمام کند و دو همرزمش نيز به او مي پيوندند
خالد اسلامبولي به دليل اتمام مهماتش از جايگاه سادات دور مي شود و سه همرزم ديگرش به عمليات ادامه مي دهند
سه تن از مجاهدان مصري در حال گلوله باران جايگاه سادات
تنها عکس رنگي موجود از لحظه اعدام فرعون مصر توسط جوانان مسلمان اين کشور(شخص در حال تير اندازي خالد اسلامبولي است)
مجاهدان مصري پس از اطمينان از به درک واصل شدن سادات ، سعي مي کنند معرکه را ترک کنند
يکي از مجاهدان مصري در حال آتشباري به سمت فرعون مصر
دو تن از مجاهدان مصري ، پس از اجراي عمليات اعدام فرعون مصر ، مورد هدف نيروهاي امنيتي قرار گرفته و مجروح مي شوند
مجريان و طراحان عمليات اعدام «انور سادات» فرعون مصر ، در بيدادگاه رژيم حسني مبارک
تشييع جنازه فرعون مصر در غياب ملت مصر و با حضور فراعنه و طاغوت هاي همتاي وي از سراسر جهان برگزار شد.
در اين تصوير سه قصاب اسراييلي ؛ اسحاق شامير( وزير کشور وقت رژيم صهيونيستي) ، آريل شارون(وزير دفاع وقت رژيم صهيونيستي) ، يوسف بورگ(وزير خارجه وقت رژيم صهيونيستي) و مناخيم بگين(نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي) به هنگام شرکت در تشييع جنازه فرعون مصر« انور سادات» ديده مي شوند. ملت مصر در حالي که با حضور ميليوني در تشييع جنازه جمال عبدالناصر ، علاقه خود را به او ابراز داشتند ، با عدم حضور در تشييع جنازه «انورسادات» تنفر عميق خود را از او و سياست هاي خيانت بارش ابراز نمودند.
در حالي که مقامات لشکري و کشوري مصر مشغول تماشاي مراسم رژه نيروهاي مسلح در شهر قاهره بودند ، فرياد تکبير چند جوان مسلمان مصري با نفير گلوله در هم آميخت و به زندگي يکي از کثيف ترين ديکتاتورهاي جهان پايان داد.